ستون دین

هر چیزی که برای شناخت و خواندن نماز برای رستگاری نیاز است.

ستون دین

هر چیزی که برای شناخت و خواندن نماز برای رستگاری نیاز است.

شعر نماز - خرمشاهی


«نماز»

باغ بود و دره - چشم انداز پرمهتاب

ذاتها با سایه های خود هم اندازه

خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،

چشم من - بیدار و چشم عالمی در خواب

نه صدایی جز صدای رازهای شب،

 آب و نرمای نسیم و جیرجیرکها

پاسداران حریم خفتگان باغ،

 

و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست)

خاستم از جا

سوی جو رفتم، چه می آمد

آب

یا چه می رفت،‌هم زانسانکه حافظ گفت، عمر تو .

با گروهی شرم و بی خویشی وضو کردم.

مست بودم، مست سرنشناس،‌پانشناس،‌اما لحظة پاک و عزیزی بود.

برگکی کندم

از نهال گردوی نزدیک؛‌

و نگاهم رفته تا بس دور

شبنم آجین سبز فرش باغ هم گسترده سجاده.

قبله، گو هر سو که خواهی باش.

با تو دارد گفت و گو شوریدة مستی

-مستم و دانم که هستم من-

ای همه هستی زتو، آیا تو هم هستی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد